به گزارش مشرق، بعد از پیروزی لیست امید در پنجمین دوره شورای اسلامی شهر تهران مشکلات در کلان شهر تهران آغاز شد.
اصلاحطلبان داخل شورا به تمامی اقدامات شهردار اعتراض میکنند و معلوم نیست میخواهند چه کنند و در حال حاضر شهرداری را از نهاد خدماتی_ اجتماعی به باشگاه احزاب تبدیل کردهاند.
ظاهراً اصلاحطلبان یک لیست واحد داشتند اما در داخل خود چندین حزب متفاوت هستند که هر کدام سهم میخواهند و به حق خود نیز قانع نیستند و نجفی قربانی سهمخواهی احزاب اصلاحطلب شده و عملاً از اداره شهر باز مانده و همه عزل و نصبها از بیرون کنترل میشود.
در لحظه ابتدایی شکلگیری این لیست حرف و حدیثهای زیادی در مورد چینش کاندیداها مطرح شد. عدهای معتقد بودند که عارف میخواهد شرکت سهامی ایجاد کند و حتی به گفته برخی اصلاح طلبان پدرخوانده ها گفته بودند هر کسی می خواهد در لیست قرار گیرد باید 2 میلیارد تومان هزینه کند.
اعلام حمایت خاتمی از این لیست با تأخیر و اما و اگرهای زیادی مطرح شد در همان زمان هم اصلاحطلبان لیست دومی منتشر کردند و درگیری در اردوگاه اصلاحطلبان در حوزه مدیریت شهری آغاز شد.
بعد از اینکه لیست اصلاحطلبان در انتخابات شورای شهر پیروز شد محسن هاشمی با رأی بالایی نفر اول لیست شد. در همان زمان گمانهزنیها برای شهردار شدن هاشمی بالا گرفت.
از روزهای ابتدایی یک جریان چند جناحی به دنبال تسلط بر موضوع شورا و شهرداری بودند. از یک سو جبهه مشارکت، اصلاحطلبان اطراف عارف، طیف خاتمی ، کارگزاران و از سوی دیگر طیف منتخب به روحانی به دنبال سهمخواهی از مدیریت شهری بودند.
عدم ورود و حمایت روحانی از هاشمی، مخالفت محمد خاتمی با شهردار شدن هاشمی و موضعگیریهای عارف در این حوزه باعث شد گزینههایی مانند نجفی،الهه کولایی، مهرعلیزاده، مرعشی، بیطرف و ... مطرح شود.
در همین فضای بازیهای سیاسی حسین مرعشی که از همان ابتدا با نگاه از بالا به پایین موضوع را مدیریت میکرد به یکباره آمد و از نجفی به عنوان گزینه نهایی برای شهرداری تهران نام برد و عملاً تسلط کارگزاران در آن مقطع را به اثبات رساند.
بعد از ناکامی بخشی از اصلاحطلبان از انتخاب شهردار مورد نظرشان، بازی را تغییر و به سمت چینش مدیران شهری سوق دادند. به شکلی که نمایندگان طیفهای مختلف اصلاحطلبان در شورای شهر هر روز یک فرد را برای تصدی یکی از معاونتها مطرح میکردند تا جایی که طوفان تغییر و تحولات نجفی در شهرداری به دلیل همین فشارها در اوایل کار ترمزش کشیده شد.
به عنوان مثال انتخاب پورسیدآقایی به عنوان معاون حملونقل ترافیک شهرداری تهران با مخالفت جدی کمیسیون حملونقل ترافیک شورای شهر روبهرو شد تا جایی که مشکلاتی در این معاونت ایجاد شد.
این کشمکشهای سیاسی حتی در حد انتخاب سردبیر یک سایت خبری شهرداری تهران نیز بلوا به پا کرد به گونهای که فردی که در دورهای پیمانکار روابط عمومی شهرداری تهران بود و قرار بود به صورت موقت سردبیر یکی از سایتهای خبری شهرداری تهران شود عملاً اعضا با توئیتها و مطالبی که مطرح کردند شهردار را تهدید کردند و اتفاقات را به فضای تند سیاسی رسانهای کشاندند.
بحث اخبار حاکی از آن است که جابهجایی معاونان بازنشسته شهردار تهران بیشتر نتیجه پیگیری و فشارهای سیاسیون اصلاحطلب داخل شورا برای تحمیل مدیران دستنشانده خود در شهرداری است. این روند به گونهای پیش رفت که ادبیات تخصص، تعهد و کارآمدی کاملاً رنگ باخته و ملاک علنی اعلام شده توسط اعضای شورای اصلاحطلب، تعلق عملی داشتن به جریانات سیاسی خاص افراد است.
در دورههای قبل این روند تسویهحساب شخصی حاکم نبود و اصلاحطلبان زیادی بودند که در شهرداری تهران کار میکردند و به گفته خلیلآبادی عضو شورای شهر تهران بسیاری از بدنه شهرداری تهران در گذشته و حال اصلاحطلب بوده است.
نباید از این نکته غافل شد که شورای اول که شاکله آن هم جریان اصلاحطلب بودند به قدری موضوعات سیاسی را به جلسات شورا کشاندند که در نهایت منجر به انحلال شورا شد.
وقتی سیاستزدگی در شورای شهر حاکم میشود نتیجهاش این است که در 90 روز گذشته هنوز هیچ رویکرد مشخصی در حوزه اداره شهر وجود ندارد و تکلیف هیچ پروژهای روشن نشده و فضای کار شهرداری در رکود و نابسامانی است.